سواد آموز سوادآموز نهضت سوادآموزی سواد آموزی

سوادآموز سواد آموز نهضت سوادآموزی سوادآموزی

سواد آموز سوادآموز نهضت سوادآموزی سواد آموزی

سوادآموز سواد آموز نهضت سوادآموزی سوادآموزی

savadamooz سواد آموز سوادآموز

سوادآموز سواد آموز نهضت سوادآموزی سوادآموزی

سواد آموز سوادآموز نهضت سوادآموزی سواد آموزی


.
.
.
.
.
.
جستجو
-->
نویسندگان
امروز

تاریخ ابزار

وضعیت آب و هوا


محمد جواد باهنر، در سال 1312 در شهر کرمان متولد شد. دومین فرزند خانواده بود و غیر از ایشان هشت خواهر و برادر دیگر هم بودند. محله ایشان معروف به «محلة شهر» از محله‌های بسیار قدیمی و مخروبة شهر کرمان به شمار می‌رفت. پدرش، پیشه‌ور ساده‌ای بود. زندگی بسیار محقرانه‌ای داشت، مغازه کوچکی در سرگذر، که از این راه امرار معاش می‌کرد.

در پنج سالگی به مکتب خانه‌ای سپرده شد که نزدیک منزلشان بود، چون اولاً در آن ایام مدارس چندان زیادی نبود، اگر هم بود، خانواده‌های امثال خانواده‌ ایشان به آن دسترسی نداشتند.  در مکتبخانه  بانوی متدینه‌ای بود که قرآن را نزد ایشان خواند.


 

 در همان خانه، نزد ایشان خواندن و نوشتن و درسهای معمول آن روز را فرا گرفت. با راهنمایی حجت‌الاسلام حقیقی به مدرسة‌ معصومیه کرمان راه یافت. از آن به بعد، درسهای رسمی ایشان درس طلبگی بود. مدرسة‌ معصومیه بعد از سالها بسته بودن در دورة‌ رضاخان، بعد از شهریور 20 باز شده و چند نفر طلبه جمع‌آوری کرده بود. بعد از گذشت دو سه سال، ایشان  نیز همراه چند نفر از دوستان خود وارد این مدرسه شد، تحصیلات جدید به صورت متفرقه و داوطلبانه انجام می شد. در سال 32 که 20 ساله شده بود، توانست ضمن ادامة‌ تحصیلات دینی، به گرفتن پنجم علمی قدیم موفق شود. تا آن سال، درس را تا حدود سطح رسانده بود. در اوایل مهرماه 32 به قم عزیمت نمود. وضع مالی خانواده‌ طوری بود که به هیچ وجه، قادر به پرداخت مخارج تحصیلی ایشان نبودند، ایشان از شهریة‌ محدودی که آیه‌الله بروجردی در آن زمان می‌دادند (23 تومان درماه)، زندگی می‌کردم، البته بعد از مدتی 50 تومان هم از حوزة علمیه کرمان به آنجا حواله می‌شد. سال اول اقامتم در قم، در مدرسة فیضیه سکونت داشتم و توانستم «کفایه و مکاسب» را خدمت چند تن از استادان آن روز، مرحوم آقای مجاهدی و آقای سلطانی و دیگران، تمام کنم. از سال 33 به درس خارج رفتم، اساتید ما در درس خارج، عمدتاً رهبر بزرگوارمان آیه‌الله العظمی امام خمینی بودند که ما اولین درس خارج درس فقه و درس اصول را از محضر ایشان استفاده کردیم و تا سال 41 ، یعنی بیش از 7 سال، در خدمت ایشان بودیم، در مدت دو سال محضر درس ایشان را درک کردم. هنوز هم بسیاری از یادداشت‌های درس آن روز به عنوان یادگار، ذخیره علمی خوبی برای ما باقی مانده است.

همچنین، سر درس مرحوم آیه‌الله بروجردی که درس فقهی بود، حاضر می‌شدیم. با اینکه به خاطر مرجعیت ایشان و گستردگی درس، از نظر شاگردان، کلاس صورت خاصی پیدا کرده بود، ولی تا پایان سال 40 که سال فوت ایشان بود، درس ایشان را ادامه دادیم، استاد دیگر ما، علامه طباطبایی بود که درس فلسفة «اسفار» را مدت شش سال در خدمت ایشان خواندیم، از درس تفسیر ایشان نیز استفاده کردیم. یادم هست، اولین روزهایی که درس تفسیر را شروع کردند، ابتدا درس می‌گفتند، سپس مطالب در جمع طلاب مورد بحث قرار می‌گرفت، بعد از رفع اشکالات، درس را می‌نوشتند که بعدها به صورت «المیزان»، دورة تفسیر عالی درآمد. ما از ابتدای سورة‌ بقره به بعد در محضر ایشان بودیم و من یادداشت‌های فراوانی دارم که خاطرة پرباری از آن دوران می‌باشد. در آن دوران، درس امام پر شور بود، چون ایشان عمدتاً به تربیت طلاب می‌پرداختند و معروف بود، طلبه‌هایی که می‌خواهند بیشتر درس بخوانند و اهل فکر و تحقیق و کار هستند، در درس ایشان شرکت می‌کنند. و امروز، عمدة کسانی که به صورت علمای جوان شهرها یا ائمة جمعه یا افراد شورای عالی قضایی، فقهای شورای نگهبان و مسئولان روحانی و بنام مملکت و تعداد متنابهی از نمایندگان مجلس که سنشان مقداری بالاتر است (و) به انقلاب خدمت می‌کنند، همه، شاگردان آن روز امام هستند. ما بهترین خاطرات علمی و تحصیلی خود را از دوران 9 ساله‌ای که در قم بودیم، داریم.

در اولین سال ورودم به قم (سال 33 )، کلاس دوازدهم را به طور متفرقه امتحان دادم و دیپلم کامل گرفتم و بعد از مدتی در دانشکدة‌ «الهیات» به ادامة‌ تحصیلات دانشگاهی پرداختم، ولی چون درسهای الهیات برای ما تازگی نداشت، ما اصولاً به تحصیلات قم ادامه می‌دادیم و هفته‌ای یکی دو بار در بعضی از دروس که لازم بود، به تهران می‌آمدیم و شرکت می‌کردیم.  حدود سال 37 بود که دورة‌ لیسانس دانشگاه را تمام کردم، بعد از مدتی که در قم مشغول بودم، توانستم دوره ‌دکتری را هم ادامه دهم. همچنین، یک دورة‌ فوق‌لیسانس امور تربیتی را در دانشکده «ادبیات» تهران گذراندم. ما همه علاقه‌مند بودیم که حوزة‌ قم، از نظر نوع مطالعات و مسایل طرح شده و همچنین، از نظر تحقیقات علمی، فکری و فلسفی تحرک جدید داشته باشد که خوشبختانه این نهضت از چند سال قبل شروع شده بود. اولین جهش این حرکت، از طرفی توسط امام و از طرف دیگر، توسط علامه طباطبایی و شاگردانشان آقایان منتظری، بهشتی، مشکینی و دیگران بود. ما نیز به لحاظ اقتضای سنمان، در دوره‌های دوم درس این اساتید بزرگ شرکت کردیم و تقریباً، بعد از شش سال که از آغاز این حرکت می‌گذشت، به این جریان پیوستم. نهضت تالیف و تحقیق و ترجمه و کارهای مطبوعاتی تازه شکل می‌گرفت و ما به کمک چند نفر از دوستان، از جمله آقای هاشمی رفسنجانی و آقای مهدوی‌کرمانی و عده‌ای دیگر از دوستان، مکتب تشیع را به راه انداختیم و از سال 36 سالنامه و بعدها فصلنامه منتشر کردیم که بعد از انتشار هفتمین سالنامه آنرا توقیف کردند و نکته جالب اینجا بود که آن روزها تیراژ کتابها بین 1000 الی 3000 بود، ولی وقتی ما اولین سالنامه را اعلام کردیم و قبوض مربوطه را فروختیم، (چون بودجه نداشتیم، از طریق فروش قبوض درصدد تهیه مخارج چاپ سالنامه شدیم) و مردم در هر صورت مقالات و نویسندگان را مشاهده کردند، به قدری استقبال شد که مجبور شدیم 10000 نسخة‌ چاپ کنیم، و باز تقاضا به قدری زیاد شد که مجدداً 50000 نسخه دیگر منتشر کردیم. در آن روز تیراژ 15000 بسیار جالب و شاید واقعاً، بی‌نظیر و به هر حال، جریان تازه‌ای بود

 در کنار این فعالیت، طبق عادتی که طلاب آن روز داشتند، ما هم به منبر می‌رفتیم و سخنرانی می‌کردیم. خاطرم هست، اولین بار که سال 37 توقیف شدم، مقارن با سالی بود که دولت ایران، اسرائیل را (دو فاکتور یا دوفاکتور (اختلاف نسخه)) برسمیت شناخته بود. در آبادان، در منبری سخنرانی می‌کردم که شدیداً به این مسأله حمله کردم که توسط شهربانی آبادان دستگیر شدم، این اولین برخورد من با رژیم بود. آن روزها هنوز مسألة دستگیری روحانی بسیار نادر بود.


منبع: سایت جامع فرهنگی مذهبی شهید آوینی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی