بررسی نظام آموزش عالی کشورهای جهان و ایران / بخش چهارم
محمدحسین مشرف جوادی ، افسانه کورنگ بهشتی ،نفیسه محمدی اصفهانی
6. اداره
امور دانشگاه
اداره امور مؤسسههای آموزش عالی، به ویژه دانشگاههایی که
مبتنی بر پژوهش باشند، احتمالاً مهمترین و پیچیدهترین مسئله در سیاستگذاری
آموزش عالی است. در دنیایی که به سرعت در حال تغییر است و منابع آن ثابت و یا در
حال کاهش است، در دانشگاه نباید صرفاً بر مسائل اجرایی تأکید گردد، بلکه باید به
ادارة امور آن نیز توجه شود، به طوری که دائماً با محیط علمی و اجتماعی، سازگار
شود؛ بدون اینکه از مسئولیت خود غافل بماند. روند کنونی اداره امور مشارکتی، که
ریشه در دانشگاههای آمریکای شمالی و اروپای غربی دارد، در وضعیت ثابت یا در زمان
افزایش منابع به خوبی عمل میکند، اما در زمان فشار یا محدودیت و تغییر سریع،
نواقص آشکاری دارد. امروزه رفع این نواقص، از چالشهای اساسی فرا روی آموزش عالی
به شمار میرود. ساختار تصمیمگیری در دانشگاههای سنتی، کند و کم تحرک است. این ساختار بر پایه
ساختار دانشکده/ گروه آموزشی
قرار دارد و تصمیمات را تعداد زیادی از کمیتههای داخلی اتخاذ میکنند. تصمیمگیری
ها نوعاً مستلزم اتفاق نظر میان اعضای هیئت علمی است. این
ساختار، فرآیند تصمیمگیری را مختل میکند و به واکنشهای بسیار کند میانجامد.
ماهیت اصلی این فرآیند، توان رهبری امور را تضعیف و به تبع آن به دوام و استمرار
گذشتهای مهجور کمک میکند.
اگر دانشگاهها میخواهند در جهان دانش فردا نقش اساسی
ایفا نمایند، آنها نمیتوانند هم در اوضاع سنتی به سر برند و هم به روزهای بهتر دل
ببندند. از دانشگاهها انتظار میرود که تغییر کنند و این کار را باید خود به
تنهایی انجام دهند. بنابراین، آنها باید ساختار خود را چنان تغییر دهند که بتوانند
با امکانات کمتر، بازدهی بیشتری داشته باشند.
به هرحال راه حل های عمده بهبود امور دانشگاه شامل موارد
زیر می شود:
الف) سازماندهی دانشگاه به مانند یک اتحادیه (فدراسیون) یا
به مانند یک شرکت سهامی و به کارگیری اصل اختیار تصمیمگیری فردی، به عبارت دیگر،
استقلال بخشی هر چه بیشتر به واحدها جهت تخصیص منابع انسانی و مالی، آن طور که خود
می خواهند.
ب) حذف فرآیندهای تصمیمگیری چند لایهای؛ تنها یک سطح
باید واجد صلاحیت تصمیمگیری باشد و سطح بالاتر از آن فقط مسئول کنترل و نظارت
باشد.
ج) صلاحیت بخشی واقعی به رئیس دانشگاه در تصمیمگیری نهایی
برای مسائل بسیار مهم و حیاتی نظیر بودجه و برنامه راهبردی، زیر ساخت و تخصیص
منابع انسانی.
د) تخصیص بودجهای خاص با هدف فراهم آوردن این امکان برای
مدیریت مؤسسهای که برنامههای جدید را از طریق انگیزشهای مالی بهبود بخشد.
و) توسعه سیاست دانشگاه از طریق بسط برنامهای راهبردی که
کل جامعه را در بر میگیرد، تصمیم نهایی را باید رئیس اتخاذ کند و برنامه راهبردی
باید مطابق با شایستگیها و صلاحیتهای موجود در سطوح مختلف اجرا شود.
ﻫ) بالا بردن سطح مهارتهای مدیریتی رهبران در سطوح مختلف
سازمانی، از جمله اعضای هیئت مدیره.
بررسی چالش ها و مشکلات نظام آموزش عالی ایران
در تعریف توسعه گفتهاند توسعه فرآیندی است که از تعامل بین اندیشههای نو، ایدههای تازه و آرمانهای جدید با ساختارها و نهادهای قدیمی صورت میگیرد و به نوسازی ساختارها و نهادها میانجامد. طبق این تعریف عامل محرک در زمینه توسعه دانش جدید، ایدههای تازه و اندیشههای نو است. بنابراین، دانشگاه در جوامع در حال توسعه، نقش مهمی را ایفا میکند. از سوی دیگر انسان هم به عنوان هدف توسعه و هم به عنوان عامل توسعه است؛ یعنی توسعه باید به بهبود کیفیت زندگی انسان منجر شود. اما چه عاملی میتواند توانمندی انسان را برای رسیدن به توسعه بالا ببرد؟ آن عامل چیزی نیست جز آموزش و به خصوص آموزش عالی؛ زیرا منجر به تربیت نیروی انسانی متخصص موردنیاز برای اداره نهادهای جامعه و همچنین رسیدن به توسعه میشود.
امروزه دانشگاه با توجه به وضعیت جهانی یعنی اوضاع علمی، فناورانه، اقتصادی و اوضاع بین المللی با چالشهای بزرگی مواجه است، شناخت این چالشها به ما کمک میکند تا بتوانیم خودمان را برای رسیدن به توسعه آماده کنیم. در اینجا به برخی از مهمترین چالشهای آموزش عالی در ایران به صورت مختصر اشاره می کنیم:
1. سیاست گذاری در نظام آموزش عالی
2. مدیریت و ساختار
3. همکاری های بین المللی (ارتباط با مراکز علمی بین المللی)
4. تقاضای اجتماعی
5. ارتباط دانشگاه با صنعت
6. کیفیت (چالشهای آموزش عالی و توسعه پایدار، 1383).
1. چالش سیاست گذاری در نظام آموزش عالی
سیاستگذاری یکی از عناصر چرخه دانش است. اگر سیاستگذاری از فرآیند دانش جدا شود کشور نمیتواند به سمت توسعه پیش رود. در همه جهان تولید دانش و فناوری منتهی به سیاستگذاری های اجرایی میشود. بنابراین، سیاستگذاری باید به صورت منسجم، یکپارچه و با هدف توسعه کشور صورت بگیرد. لازم به توضیح است که در کشور ایران دانشگاهها به طور مشخص اهداف و راهبردهای خاصی برای خود تدوین نکردهاند، اما در برنامههای توسعهای دولت به طور کلی اهدافی برای دانشگاهها در نظر گرفته میشود. اهداف ذیل، اهدافی هستند که در قانون اول برنامه 5 ساله توسعه اجتماعی و اقتصادی به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده است:
1. کمک به توسعه و ارتقای علوم و معارف در کشور
2. مشارکت در تربیت و تأمین نیروی انسانی متعهد و متخصص مورد نیاز کشور
3. مشارکت در امر فراهمسازی زمینههای توسعه تحقیقات، نوآوری، انتقال و جذب فناوری
4. بهبود شاخصهای آموزش عالی از نظر کمی و کیفی
5. مشارکت در امر انطباق محتوای آموزشها با نیازهای تخصصی جامعه و مقتضیات ناشی از توسعه علوم و معارف
6. توأم ساختن آموزش با پژوهش در کلیه مقاطع تحصیلی و کمک به نیازهای پژوهشی کشور
7. برقراری ارتباط متقابل با مؤسسات آموزش عالی و دیگر بخشها در زمینههای علمی و فرهنگی و صنعتی (امیدی، 1383).
ادامه دارد