14- در هر حال، این هم فرصتی بود برای ما و جالب اینکه از سال 50 سخنرانیهای ما ممنوع شده بود، در عین اینکه کتابهای درسی مینوشتیم، از سخنرانی ما جلوگیری میکردند و ما، به عنوان کلاس تربیت معلم ، به بهانة اینکه فقط درس میدهیم و معلمی بیش نیستیم، در اجتماع معلمین شرکت و برای آنها صحبت میکردیم. قبل از اینکه سخنرانیهای ما ممنوع شود (قبل از سال 50 ) سخنرانیهای ما عمدتاً در انجمن اسلامی پزشکان و مهندسین آن روز بود، مسجد هدایت، مسجد مرحوم آیهالله طالقانی پاتوق ما بود. حدود سه سال ماههای رمضان را در آنجا صحبت میکردیم. شبهای جمعه زیادی در آنجا برنامه داشتیم. مسجدالجواد، تقرباً، با همکاری ما تاسیس شد و ما در جریان مقدمات کار بودیم و در به راه انداختن آنجا از نظر برنامهها با ما مشورت میکردند و بالاخره حسینیه ارشاد که مدتها در آنجا برنامه داشتیم. ابتدا که به تهران آمدم، با هیات موتلفه آشنا شدم، همانطور که میدانید آنها مبارزات تندی علیه رژیم داشتند و تقریباً، پدیدة همان انقلاب اسلامیمان بودند. بعدها در رابطه با مسألة منصور عدهای از ایشان دستگیر شدند.